عیدی متفاوت با بقیه اعیاد

 

           امسال نیمه ی شعبان واقعا با همه ی سال های دیگه فرق داشت. یه غلغله و جنب و جوش عجیبی بود که

 

    تا به حال ندیده بودم. همه جا عوض شده بود. خیابون ها چراغونی، کوچه ها پر ازکاغذهای رنگی و پرچم های

 

    منقش به نام اهل بیت(س) و آقا امام زمان( عج )! همه جا شربت و شیرینی می دادند و شادی می کردند.

 

          میدان هفتاد و دوتن قم که یکی از دروازه های ورودی شهر حساب میشه جای سوزن انداختن نبود.ولوله ای

 

     بود که نگو و نپرس! فکرشم نمی کردم این طور بشه. از عوارضی ( پلیس راه ) اتوبان قم – تهران تا میدان

 

     هفتاد دو تن جای حرکت کردن نبود.چنان ترافیک سنگینی که اگه پیاده می رفتی سریعتر می رسیدی.

 

          اطراف خیابون ها، گوشه کنار پیاده رو ها که نگاه می کردی یه عده عاشق رو می دیدی که از گوشه و

 

      کنار ایران بلند شده بودند اومده بودند تا روز میلاد معشوق شان رو در میعادگاه جشن بگیرند....

  

          از هرتیپ آدم، بینشون دیده می شد؛ شهرستانی، تهرانی،پیرمرد، پیر زن، جوون، خردسال،کارگر، دانشجو

 

      و ...همه اومده بودند تا عشقشون رو ثابت کنند. اومده بودند تا بگند که مشتری و خریدار نگاه یوسف فاطمه اند.

  

           شما فکر می کنین چه چیزی به غیر عشق می تونه اینقده قوی باشه که اونا رو از خونه و کاشونه ی خودشون،

 

      از نوازش بادخنک کولر جداکنه و فرش نشین معابر شهری کویری با آفتاب داغ و سوزان تابستانی کنه؟! مگه ما

 

          خودمون تازیانه های خورشید آتش بار قم رو نمی بینیم یا اونا ندیدند و نمی دونند؟! کیلومترها مسافرت برای

 

      رسیدن به اینچنین شهری؟!

 

           حقیقتش من هیچ عاملی جز عشق نمی بینم و نمی شناسم که این چنین توانایی داشته باشه!

 

            کاش هر روزمون همین جور بوی عشق و انتظار بده و این اشتیاق فقط مال این روز نباشه....

 

            انشاءالله عیدی همه مون دیدار بامعرفت جمال دلارای اون خورشید پنهانی باشه که امروز و این چند روز به

 

       عشقش در تکاپو و بی تابی بودیم !!!