-
مرگ بر اسرائیل
شنبه 31 تیرماه سال 1385 01:34
همون طور که هردلی و ذهنی این روزها به دلمشغولی درگیری های لبنان و آوارگی مردم بی پناه اونجاست، دل من هم این چند روزه درگیر با همین مسئله بود. همش با خودم می گفتم: اگه این وضع برای من و هموطنان من پیش می اومد چه اتفاقی می افتاد،اون وقت توقع من و ما از دیگران چی بود؟ مگه نه اینکه همه ی ما مسلمانیم و همه باهم برادریم، پس...
-
کمی دقت نه چنین شتابان
جمعه 23 تیرماه سال 1385 23:42
چند وقت پیش،وقتی درکلاس نوسیندگی دکتر محمد اسفندیاری شرکت می کردیم بنا به مناسبتی ، صحبت درباره ی تازه ترین اثر منتشر شده ی ایشون، یعنی کتاب (( آسیب شناسی دینی )) به میان اومد . کتاب مذکور مورد بررسی و اظهار نظر دوستان قرار گرفت. بی اغراق بگم : نوشته ی بسیار متقن، چشم نواز، دلربا و منسجمی بود.خصوصن،دقت و سلیقه ی استاد...
-
طلبهی امروزی کیه؟
جمعه 16 تیرماه سال 1385 12:37
امروز می خوام از طلبه ی امروزی بگم که کیه و چه فرقی با بقیه داره! تا هم یه جوابی داده باشم به سوال هاودرخواست های اون عزیزانی که دوست دارند درباره ش بیشتربدونند وهم یه چارچوبی از هدف امروز دنیای ما اونقدر کوچیک شده که هر فردی می تونه از توی خونه اش یا توی کافینت با هم نوعان درچنین دنیایی، بدون شک، نشناختن فرصت ها و...
-
چرا طلبه شدم؟
جمعه 9 تیرماه سال 1385 21:50
مطئنم براتون جالبه که بدونید چرا و چه طور طلبه شدم. اونجایی که ما زندگی می کردیم و من به مدرسه و دبیرستان می رفتم، مثل خیلی از شهرهای دیگه، هیچ حوزه ی علمیه ای نبود ولی بعضی وقت ها به مناسبت محرم و رمضان بعضی از مبلغان دینی برای برپایی مراسم عزاداری و بازگوکردن احکام و مسایل دینی می اومدند. من و چندتن از دوستام که حس...
-
چشم به راه
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1385 18:54
ای یوسف عالم ! ای جگر گوشه ی زهرا ! بیا ! بیا که جان ها در انتظار تویند ! بوی پیراهنت چشم دل را بینا می کند ؛ بیا که چشم ها چشم به راه تویند . نگاهم را فرش راهت، کاسه ی چشمم را کشکول گدایی نگاهت و کلبه ی قلبم را منزلگاه عشقت می سازم ؛ آن را با خیال و خاطر تو آذین می بندم ؛ بر سردرش نام با صفای تورا می نگارم و به تمنای...