یادداشتهای طلبه‌ی امروزی

حرفها و صحبتهای یک طلبه‌ی نسل نو

یادداشتهای طلبه‌ی امروزی

حرفها و صحبتهای یک طلبه‌ی نسل نو

سگ ولگرد

                                                              

        همیشه سعی می کنم متنوع مطالعه کنم تا هم خسته نشم و هم اطلاعات متنوعی پیداکنم. در همین راستا،چند وقت پیش،

    تصمیم گرفتم به نوشته های صادق هدایت نگاهی داشته باشم. کتاب (( سگ ولگرد )) ایشون رو از کتابفروشی خریدم .

        وقتی به خونه اومدم و چشم خانومم به خرید تازه ی من افتاد با جملات معترضانه ای توام با یه نوع شوخی از طرف

     ایشون مواجه شدم. می گفت: مگه سگ ولگرد کم دیدی که حالا رفتی و برای من کتابشو خریدی؟! حیف پول نیست که

      برای این دادی؟!

        با خنده جواب دادم: این سگ ولگرد از اونایی که ما دیدیم نیست؛ این ازون با کلاساست!

        به گوشه ای رفتم و سر فرصت کتاب رو مطالعه کردم. مجموعه ای بود متشکل از هفت داستان کوتاه که با قصه ی

    (( سگ ولگرد )) شروع می شد و با ماجرایی به نام (( تاریکخانه )) تموم می شد.

        کل داستان ها ی این مجموعه به ترتیب زیربود :

        1- سگ ولگرد؛ سرگذشت یه سگ اسکاتلندی دست آموز که به خاطر مستی اسیر غریزه می شه و به این ترتیب از

      بهشت خانه ی اربابی خودش به کویر کوچه های بی رحم و پر رنج غربت و گم گشتگی هبوط می کنه. برای بازگشت

      به باغ اربابی با تمام وجود ،افتان و خیزان تلاش می کنه ولی سرانجام ، خسته و نیمه جان ، بی رمق به گوشه ای

      می افته و کلاغ های شوم به طمع تناول چشمان میشی او برفراز جسدش به پرواز در میاند.

        2- دن ژوان؛ قصه ی مرد جوان بولهوسی که با پوششی فرنگی مآبانه و لاف زنی های اشراف گرایانه سعی داره

      خودش رو عفیف و خویشتن دار نشون بده ، اما رفتار بولهوسانه ش پرده از چهره ی واقعیت درونیش برمی داره.

         3- بن بست؛ ماجرای مرد تنهایی که یگانه رفیق زندگیش در عنفوان جوانی طعمه ی بی رحمی دریای خروشان

      میشه . از اون به بعد برای فراموشی این غم سنگین به دامن اعتیاد پناه میاره . بعد از مدتی ، با یافتن تنها یادگار دوست

      خودش یعنی فرزند جوان او آرامشی زودگذر پیدا می کنه اما دست گلچین روزگار این آرامش رو نیز از وی می گیره

       و اون رو مثل یه سایه ی سرگردان در کوچه های خلوت و نمناک آواره می کنه.

         4- کاتیا؛ خاطره ی آشنایی  مهندسی اتریشی با جوانی عرب ، در جریان جنگ جهانی اول طی دوران اسارتش

      در روسیه.

         5- تخت ابونصر؛ داستان حسادت زنی شوهرپرست به دختری که در شرف تصرف موقعیت وی نزد همسرشه.

      موت کاذب مرد هوسرانی که هزاران سال در نشئه ی دلداگی موهومی هستش و بعد از برخاستن از موت کاذب از

      این توهم  خلاصی  پیدا می کنه.

         6- تجلی؛ نیم نگاهی به نوازنده ی پیر و فرسوده ای که ضعف، حقارت، لئامت و بدبختی خودش رو  ورای نوازش

      آرشه ی جادوییش بر روی سیم ویلون پنهان می کنه.

         7- تاریکخانه؛ زندگی و مرگ اشراف زاده ی تنهایی که از جامعه و اجتماع بریده، به خلوت خانه ی خویش

       پناه آورده و انتظار مرگ رو می کشه.

                ---------------------------------------------------------------------------------------------

          پاورقی :

         الف - فضای داستان نخستین، شهر ورامین هستش و فضای داستان واپسین : خونسار!

          ب - هرکس قصه ی" سگ ولگرد" رو یه جوری تطبیق کرده اما من حس کردم : این داستان از یه منظر شباهت

       بسیار زیادی با سرگذشت انسان سرگشته داره! آدمی که جنت نشین بوده و به خاطر یه اشتباه به زمین و وادی سرگشتگی

      هبوط کرد؛ در این وادی هم همه ی تلاشش اینه که به همون بهشت برگرده ولی موانع می خواهند مانع از تحقق این آرزوی

      وی بشند...

         ج - فضای غالب حاکم بر این مجموعه به گونه ای بود که پنج بوی نامطبوع  ازش استشمام می شد : " مرگ " ،

      " نا امیدی " ، " بدبینی  نسبت به  جامعه  و اجتماع " ، " هوسرانی و شهوت طلبی " و " نا کامی ".

          د - این جمله ها ی " تخت ابونصر " برام جالب بودند : (( اگر با نظر عمیق تری از علوم متداول که در مدرسه ها

       می آموزند و ...به زندگانی نگاه بکنیم، خواهیم دید که در زندگی همه چیز معجزه است. همین وجود من و شما که اینجا

       نشسته ایم و با هم حرف می زنیم یک معجزه است. اگر موهای سرم یک مرتبه نمی ریزد معجزه است. اگر گیلاس شربت

       با شیشه اش در دستم تبدیل به بخار نمی شود یک معجزه است. معجزه های مسلمی که به آنها خو گرفته ایم و برایمان امر

       طبیعی شده و هرگاه برخلاف این اعجاز امر طبیعی دیگری اتفاق بیفتد که به آنها معتاد نیستیم برایمان معجزه به شمار

       می آید.

          ... امروزه بشر از روی خودپسندی اعتقادش به طبیعت بریده شده و به واسطه ی کشفیات و اختراعاتی که کرده،

       خودش را عقل کل می پندارد و ادعا دارد که همه ی اسرار طبیعت را کشف کرده است؛ ولی در حقیقت از پی بردن

       به ماهیت کوچکترین چیزی ناتوان است.

          انسان مغرور، پرستش معلومات خود را مدرک قرار داده و می خواهد حادثات طبیعت مطابق فرمول های او

        انجام  بگیرد.)).

نظرات 27 + ارسال نظر
talieh یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:09 ق.ظ http://www.dast-neveshtehaye-man.blogsky.com

salam
webloget ghashang bud
be manam sar bezan

کمالی یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:32 ق.ظ http://k786parsi blog.com

سلا سید جان به مطلب ظریفی توجه نمودی وآنهم ادبیات فارسی مظلوم که به گردن همه ما حق داره ولو اینکه نوشته صادق هدایت باشد .
ازحسن توجه شما به زبان فارسی بسیار متشکرم وامیدوارم که این یک شروعی باشد برای همه ما که به زبان مادری مان توجه کنیم خصوصن ادبیات داستانی

شیدای حسین یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:54 ب.ظ http://sheidaiehosein.parsiblog.com

بنام خدا
با سلام خدمت شما دوست عزیز
ممنون از حضور سبز شما و اظهار لطفتان و ببخشید از اینکه به زحمت افتادید
عید میلاد آقا و مولای مان را به شما تبریک می گم
حق با شماست وبلاگم کمی سنگین شده خودم هم در فکر یک قالب سبکتر بودم قالبی که فرمودید را از کجا باید ببینم ؟
خوشحال می شم که بازم از نظرات شما بهرمند بشم
بامید دیدار دوباره شما
التماس دعا
راستی فرصتی شد به وبلاگ های زیر هم سری بزنید و از نظرات خود ما را بهره مند فرمائید
yosefezahra.parsiblog.com
goleyasekabood.blogfa.com
یا علی مدد

تنهاترین تنهایان یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:00 ب.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

سلام بر طلبه امروزی
به به میبینم که بهترین دوست رو انتخاب کردی .. احسنت به شما که کتاب مطالعه میکنید اونم از نوع متنوعش ... از قول من به خانمتون هم بگید این روزها تنها دوستی رو که فقط میشه با پول خرید کتاب هست چه خوبه که قدر و منزلت کتاب رو بدونیم ... به نظر من بهترین دوست ما آدما کتاب هست ... بهترین دوستی که از بچه گی هم من شناختمش کتاب قرآن بود ... به قولی :
این کتابی نیست چیزی دیگر است
چون که در جان رفت جان دیگر شود
جان چو دیگر شد جهان دیگر شود
.... راستی مرد در رابطه با سوالتون باید بگم که تنهاترین ۴ تا وبلاگ داره که در حال حاظر همشون به نوعی صاحبانشون منم ولی یه جورایی با سرنوشت و تقدیر فعلا ره خاموشی رو در پی گرفتند ... فکر کنم آخر سرنوشت ما با همین کلمه ختم میشه :
خداحافظ ... خداحافظ ... همین حالا !!!
در پناه حضرت دوست شاد باشید و امیدوار.

کنیزان حضرت زهراء(س) دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:09 ق.ظ http://kanizezahra.blogfa.com/

سلام.خسته نباشین.
خیلی ممنونیم از حضورتون. لطف کردین.

ولادت با سعادت شاهزاده حضرت علی اکبر(علیه السلام) رو خدمت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و شما تبریگ میگیم.



,،,،,،,،,،,،,، یـــــَــا عــــَـــلـــــــِی اَکـــــــبـَــــــر(ع) ,،,،,،,،,،

** یم فاطمی ، دُر سرمدی **
** مه هاشمی،گل احمدی **

** طلعت،ظـهور و جـلالـتی **
** ز سـرادقــات محــــمّدی **



::..:: أللَّهُمَّ ارزُقنَا زِیَارَةَ الحُسَینِ(عَلیهِ السَّلاَمِ) ::..::
-:-:-:- التماس دعا -:-:-:-

مرتضوی دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:05 ب.ظ http://nowsazei.blogfa.com

سلام دوست عزیز خیلی طلبه ها صادق هدایت را کافر می دانند واقعا شما طلبه ای امروزی هستید

ستاره دریایی دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:53 ب.ظ http://setaredaryaei.blogfa.com

سلام داداشی!!!!!
من سه تا احتمال میدم یا شدت ضربه وارده به جمجمه زیاد بوده (تو رو نمیگما خدا بیامرز صادق هدایتو میگم) یا عاشق شدی !!!!!!!! که اگه درست باشه خدایت بیامرزد یا اینکه دچار یاس فلسفی شدی !
مورد اول که به تو مربوط نمیشه مورد سوم رو هم که متوجه نمیشی اما در مورد دوم ؟! مرد باش خودتو زود لو بده که تا دیر نشده یه کاری برات بکنم
بازم جای شکرش باقیه که کتاب بوف کور رو نخریدی !
نیمه شعبان کجایی؟
یا علی

محمدی دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 05:55 ب.ظ http://www.aminstory.blogfa.com

سلام برادر
قربانت بابت حسن نظرتان
حتما
نوشته ام را عوض می کنم
خبرت خواهم کرد
راستی مطلب تان را کاپی گرفتم حتما امشب خواهم خواند
خیلی از اشنائی با شما خوش وقتم
یا حق
زنده باشید و پایدار

حوصله دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:51 ب.ظ http://soup.blogsky.com

علیک سلام
جالب بود حاجی بازم ازاینا بنویس.

دو خواهر دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:18 ب.ظ http://www.shoor.parsiblog.com

سلام خوب می شه اگه یک سری هم به وبلاگ ما کهبهمون طلبه امروزی میگن بزنید .لطف می کنید.
پر شور باشید.

سلما دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:46 ب.ظ http://mm

سلما دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:49 ب.ظ http://mouood.blogsky.com

سلام خوبی
خوب بود موفق باشی
بازم سر بزن خوشحال میشم
یا حق

محمدعلی(ایران اسلام) سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:53 ق.ظ http://iranislam.parsiblog.com

سلام
عیدتون مبارک. تولد شاهزاده علی اکبر
راستی من که زود به زود به روز میکنم. قصد نداشتم تا خود نیمه شعبان به روز کنم اما پیام شما رو که دیدم گفتم نکنه کسی بیاد و برگرده. مطلب رو ادامه دادم
معرفت امام عصر عج
در مورد مطلبتون هم چیزی که به نظرم رسید همونی بود که خودتون گفتید. داستان رانده شدن انسان از بهشت پروردگار
یا علی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:16 ب.ظ http://rohenamaz.blogfa.com

سلام وبلاگ خوبی داری از مطالبتون خوشم آمدبه من هم سر بزن ..موفق باشید

حوصله چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:26 ب.ظ http://soup.blogsky.com

و علیکم سلام حاجی
اول ٬ عید شما هم مبارک . . .
دوم ٬ مطلب جدید گذاشتم بیای ٬خوشحال میشم. اگه نظرهم بدی خوشحالتر .
یا حق

* ریح * چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:00 ب.ظ http://rih.persianblog.com

سلام
مطلبی در مورد کودک درون نوشتم دوست دارم نظر یک طلبه نسل نو رو بدونم . خوشحال میشم.

دو خواهر پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:15 ق.ظ

سلما جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:41 ق.ظ http://mouood.blogsky.com

سلام
سلام
همه آرزویم اینست که ببینم از تو روئی
چه زیا ن تو را که من هم برسم به آرزوئی

ممنون که سر زدی
موفق باشی
بازم بیا آپ کردم
منتظرم[گل]

سلما جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:11 ب.ظ http://mouood.blogsky.com


سلام
همه آرزویم اینست که ببینم از تو روئی
چه زیا ن تو را که من هم برسم به آرزوئی
خوشحال میشم سر بزنی

موفق باشی
آپ کردم
منتظرم[گل]

الهه جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:11 ب.ظ http://elaheyebaran.blogsky.com

سلام کم پیدا دیگه افتخار نمی دید به وبلاگ خواهر کوچولو سر بزنید....منتظر شما می مونم... تا بعد

ساحل جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 11:48 ب.ظ http://www.sahel-oftadeh.blogsky.com

سلام
عیدتون مبارک
من اصلا اهل مطالعه این تیپ کتابا نیستم. اما برام جالبه شما با اینکه حوزوی هستین ...
یه حرفی نوشتم که به درد خودم میخوره. شما هم یه سری بزنین...

رضا شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 01:18 ق.ظ http://mohajereshiraz.blogsky.com

سلام
برام جالبه که طلاب هم وبلاگ نویسی میکنند
نگین بابا تو هنوز طلاب رو نمیشناسی!؟
آخه من بابام طلبه است !!!
من یه سوال از شما داشتم البته می تونید جواب ندید چون
به شما مربوط نمی شه !!
چرا دولت ایران این قدر به افغانیها فشار میاره تا حدی که هر خانواده افغانی با توجه به اون درآمد پایینش هر ۶ ماه دویست هزار تومن ناقابل پرداخت کنه و جالبتر اینکه اگه کارتشو تمدید نکنه نانواییها به آنها نان نمیدهند این به همه نانواییهای شیراز بخشنامه شده شهرهای دیگه رو نمی دونم
می دونید من مخصوصا از شما این سوال رو پرسیدم چون شما هر روز با مسائل دینی سر و کار دارید
به این میگن اسلام ؟؟؟

پلخمون شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:30 ق.ظ http://palakhmun.blogfa.com/

سلام
بهروز باشی
به روزم

اشک ها و لبخندها شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:18 ق.ظ http://marysheet.mihanblog.com

به جای همه ی سلامهایی که در این مدت بهتون نکردم سلام...سلام...سلام...سلام بر دوست عزیز همیشه همراه و مهربانم جناب آقای طلبه ی امروزی عزیز و البته یه سلام مخصوص هم خدمت زوجه ی محترمتون با یه دیدگاه کاملا فمینیستی شده هر چند که به اندیشه ی فمینیستی اعتقادی راسخ و دیدگاه افراط گرایانه ای ندارم (خنده)...
بالاخره از سفر مشهدم که از آغاز کمی عجیب و غریب می نمود و حال و هوای غریبی برایم داشت بازگشتم و پس از این سفر احساسی تازه و شیرین و وصف ناشدنی را در حال چشیدنم...انگار دوباره متولد شده ام و جانی دوباره را در کالبدم دمیده اند و خون تازه ای را در رگانم جاری کرده اند...
تا رمانتیک تر نشده بگذریم...
اما از همه ی اینها که بگذریم می رسیم به نقد مطلب مثل همیشه جالب و خواندنی تان که به نظرم جای بحث بسیار دارد از این رو اجازه دهید تا سر فرصت و در اسرع وقت خدمتتان برسم و نظر خود را به شما ارائه دهم.
تا درودی دیگر بدرود

زیرزمین شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 02:33 ب.ظ

سلام میخوام براتون ایمیل بزنم میخونید؟

حتما!

محمدی شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:13 ب.ظ http://www.aminstory.blogfa.com

محمدی شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:14 ب.ظ http://www.aminstory.blogfa.com

یا الله
سلام
خوبی اخوی
منتظر تان هستم
یا حق
برادرتان محمدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد