یادداشتهای طلبه‌ی امروزی

حرفها و صحبتهای یک طلبه‌ی نسل نو

یادداشتهای طلبه‌ی امروزی

حرفها و صحبتهای یک طلبه‌ی نسل نو

دین به چه درد آدم می خوره؟

         

           مدتی بود در این فکر بودم که اگر یک ذهن کنجکاو و پرسشگر از من بپرسه :(( دین به چه درد

 

    آدم می خوره؟!)) چه جوابی می تونم براش داشته باشم؟! یک سری مطالبی به ذهنم خطور می کرد که

 

    از اعتقاد قلبی و آگاهی های  قبلی ام ناشی می شد،ولی قانعم نمی کرد.گفتم: باید بینم دیگران چه طور به

 

    این پرسش پاسخ گفتند!

 

          سر انجام بعد از کلّی جستجو و مطالعه به اینجا رسیدم که فیلسوفان و متفکران غربی در این راستا

 

     دوعنوان ثمره برای دین متذکر شده اند:1- بهداشت روحی و روانی انسان؛ 2- خاطر جمع کردن وی نسبت

 

     به آنچه بعد از مرگ در انتظار اوست!

 

         در این بین نظرات برخی از آنها بیش از دیگران توجهم رو به خودش جلب  کرد،چون به نکات ارزنده ای

 

    اشاره کرده بودند.به عنوان مثال:"میشل مالرب" می گفت:(( آدمی- پیرو هر دینی که باشد- از دین خود می خواهد

 

    که نیازهای روانشناسی،یا روحانی ای را که در ژرفای طبع او لنگر انداخته اند- و به فرهنگ او وابستگی

 

    ندارند- برآورده کند. به عبارت دیگر،دین ها می کوشند که به این نیازها پاسخ گویند.)).

 

         در بین حرفهای "مالرب"،اذعان وی به تمدن ساز بودن ادیان و تاثیر عمیق آنها بر شکوفایی اندیشه و

 

    هنر بشر خودنمایی خاصی داشت! گفته بود:به گواه تاریخ، بشر فقط آن زمانی به پیشرفت و ترقی نایل شده است

 

    که جامعه اش سازمان دهی شده بوده و مردم نیز آن سازماندهی و سامان بخشی را قبول داشته اند.در اینچنین

 

    بستری،دین بی گمان یکی از عوامل استواری جامعه بوده است از این رو که آموزنده ی اخلاق است. شاهد بر

 

    تمدن ساز بودن ادیان هم اینکه برخی از تمدن ها بر پایه ی دین بنا شده اند. باروری شگفت انگیز آفرینش های

 

    هنری هم تا اندازه ی بسیاری در سایه ی دین بوده است.اصلا دین خمیر مایه ی پرتوانی است برای دگرگون ساختن

 

    نظرگاه آدمی  نسبت به آنچه پیرامون اوست، به ویژه انسان های دیگر.

 

         "هیوم "هم گفته بود:دین به انسان چیزی می دهد که از هیچ منبع دیگری قابل دریافت نیست؛ کمک می کند

 

    تا آدمی قدرت و رضایت خاطر بیشتری کسب کند،مصائب زندگی را بدون ناله و شکایت تحمل کند. دین کیفیت

 

    زندگی این جهانی را ارتقا می بخشد،امید زندگی بهتر در آینده را فراهم می آورد،مشخصات جامعه ای نمونه و

 

    آرمانی را طرح می کند و سرانجام برای نجات و رستگاری انسان برنامه ای عملی عرضه می نماید.

 

         در کنار دیدگاه ها و نظرات غربی به آرای برخی از اندیشمندان مسلمان هم نگاهی کردم و از بین اون ها

 

    صحبت استاد "علی اکبر رشاد" بیشتر از بقیه به دلم نشست. وی در یکی از سخنرانی های خودش به مناسبتی

 

    گفته بود:(( دین به زندگی معنا می بخشد،به بشر امید می دهد،اورا از قیدهای درون آزاد می کند،وقتی از قیود

 

    درون رها شد به طریق اولی از قیود برونی نیز خواهد رست.)) و (( انسان رسته از نفسانیت اسیر تکنولوژی و

 

    هر عامل و امر بیرونی دیگر نخواهد شد. بروکراسی اورا گرفتار نمی کند.)).

    

       فواید دین از نظرعالمان مسلمان:

 

         متفکران مسلمان با توجه به آیات قرآن و روایات، فواید متعددی  برای دین تبیین کرده اند که برخی از آنها

 

    عبارتند از:

 

         1- ارائه ی عمیق ترین اندیشه ها و معارف در باب شناخت آفریدگار جهان و اوصاف و افعال او؛

 

         2- ارائه ی معارفی ژرف درباره ی حقیقت انسان و استعدادها و نیازهای او و نیز تبیین آغاز و

 

     فرجام هستی آدمی؛

 

          3- عرضه ی آموزه های بلند درباره ی جهان هستی،به ویژه در حوزه ی امور ماورای طبیعی (روح،

 

      فرشتگان و ...)؛

          

           4- ارائه ی تعالیم حیات بخش اخلاقی در جهت تهذیب نفوس بشری و رهایی آنان از کمند نفسانیات؛

 

           5- تشریح قوانین و احکام فردی و اجتماعی و تضمین سعادت دنیا و آخرت انسان از این طریق؛

 

           6-  ارائه ی الگوهای عینی کمال انسانی (یعنی پیامبر و امامان) در میان مردم،الگوهایی که می توانند

 

      در تمام ابعاد سرمشق باشند؛

 

            7- برقراری عدالت اجتماعی از راه مبارزه ی همه جانبه با مستکبران و زورمندان جامعه و ارائه ی

 

      انگیزه های لازم و راهکارهای کلی مبارزه با هرگونه ظلم و بی عدالتی. 

      

          حاصل سخن: دین با اتصال آدمی به قدرت برتر هستی یعنی خداوند،آرامش روحی و روانی  انسان

 

     را تامین می کند،در برابر ناملایمات زندگی صبور و مقاوم می نماید،پرسش های اساسی و بنیادی وی را  در

 

    رابطه ی با آغاز و پایان هستی و سایر مسایلی که عقل بشر توانایی دست یابی بدان را ندارد،پاسخ می گوید؛

 

    با تعلیم و تربیت او و اعطای انگیزه به وی استعدادهایش را شکوفا می کند و  زمینه ی دست یابی او به آزادی

 

     حقیقی را فراهم می آورد و می کوشد تا عدالت اجتماعی را برپا کند.

    

           به بیان ساده تر،دین به عنوان برنامه ای که از سوی پرودگار آمده است،از طریق تعدیل غرایض  و

    

    ارائه ی الگوهای رفتاری  و دستورات و قوانین ،انسان را به سوی خوشبختی همه جانبه در زندگی سوق می دهد.

 

 

 

  

 

 

     

 

عذرخواهی

     

       سلام

     عذر خواهی می کنم بابت تاخیر و غیبت چند روزه ای که داشتم!

     حقیقتش کمی گرفتار بودم و این دردسرهای شخصی مثل مستاجری و ...نمی ذاشت به دیدن

 دوستان بیام!

      اگه خدا بخواد از شرمندگی دوستان درمیام و لطف تک تکشون رو جواب میگم!

      فعلا تا  شنبه ی  بعد که  خدمتتون میام  لطف کنین و روی  این سوالم فکر کنین:

 ((دین در زندگی انسان چه نقشی داره و چی کار می کنه؟!)) به تعبیر خودمونی:((  به چه درد آدم می خوره؟!)).

       خوشحال می شم جواباتونو برام بنویسین!

                                   

                                 

تدفین مردگان

 

        از مدت ها قبل،کنجکاو بودم درباره ی تدفین مردگان در بقیه ی فرهنگ ها و مکاتب بدونم!

 

   می خواستم ببینم سایر ادیان با این مسئله چه جوری برخود کردند.این موضوع زمانی برام جالب تر

 

  شد که خوندم: یک عده از میلیونرهای امریکایی وصیت می کنند اجسادشون در سردخانه های مجهزی

 

   نگهداری بشه  به  این امید که یه روزی علم پزشکی به اون چنان پیشرفتی برسه که بتونه اون ها رو

 

   به دنیای زندگان برگردونه!

 

         بگذریم از این که ثروتمندان و زورگویان، همیشه ی تاریخ از مرگ می ترسیدند ؛ برای فرار از

 

   این سرنوشت حتمی هر کاری می کردند و حتی به منظور دوام بیشتر جسم بی جانشان به انواع و اقسام

 

   اعمال دست می زدند!

 

         البته برخی از شیوه های تدفین اینه:

 

         الف- مرده سوزی؛ تصور ما از مرده سوزی اینه که بیشتر در بین هندوها مرسومه و حتی گاهی

 

    از اوقات فکر می کنیم مختص اون هاست و اونا پایه گذار این نوع از آیین تدفین مردگانند،ولی واقع ماجرا

 

    اینه که اول بار،اقوام مهاجر آریایی در چهار هزار سال پیش مرده سوزی رو باب کردند و هندوها هم از

 

    اون ها گرفتند و حفظش کردند.

 

         هندوهای امروز جسد رو بر روی خروارها هیزم میگذارند وبه آتش می کشند،بعد خاکستر برجای مانده

 

    رو به یک رود مقدس،مثل رود گنگ ،می ریزند. با این حال بعضی وقت ها سنت شکنی هایی هم دیده شده،

 

    مثلا: در دوران اخیر خاکستر بعضی از مردگانشون،همچون خانم ایندیرا گاندی،رو از هواپیما بر فراز کوهها ی

 

   هیمالیا پاشیدند.

 

        اون هایی که دنیا رو از ورای عینک مادی نگاه می کنند می گویند: مرده سوزی بهترین شیوه ی تدفین در

 

   کشورهای پرجمعیتی  همچون ژاپن است،به همین دلیل این کشور ها به این رویه روی آورده اند. توجیه شان

 

   هم این طوریه:خاکستردان کم تر از تابوت جا می گیره،پس مردم برای زمین،کم تر پول پرداخت می کنند.

 

        مردم تبت معتقدند: لاشه ی مرده رو باید به یکی از عناصر چهارگانه ی آب،خاک،هوا و آتش سپرد.در

 

   عین حال خاک سپاری دربین اون ها رسم نیست. بنابراین،یا اون رو  می سوزانند،یا تکه تکه می کنند و

 

   طعمه ی پرندگان!گفته میشه که جمجمه شو هم می شکنند تا بهتر مورد استفاده ی طیور قرار بگیره!

 

        ب- طعمه ی پرندگان نمودن؛همون طور که گفتیم مردم تبت گاهی از اوقات ترجیح میدند بدن های

 

   بی جان رو طعمه ی پرندگان کنند.

 

        زرتشتی ها هم به نظر می رسه در گذشته همین جور عمل می کردند.اون ها پیکر مردگان رو ناپاک

 

   می پنداشتند و معتقد بودند این شی ناپاک می تونه خاک و آتش رو هم به ناپاکی آلوده کنه!به همین دلیل

 

   اجساد مردگانشون رو به کرکس ها می سپردند تا طعمه ی اون ها بشه!

 

        ج- خاک سپاری:در بیشتر ادیان،به خصوص ادیان آسمانی جنازه رو در خاک دفن می کنند.

 

        در بین مردم چین که طبق آیین کنفوسیوسی عمل می کنند،جایگاه اجتماعی مرده در زیبایی و

 

    شکوه تابوت چوبی ش نمایان می شه!به تن میت لباس گران قیمتی که به نقش گل های لوتوس

 

    مزین شده می پوشانند،یه جفت دمپایی هندی و یک بالش هم همراهش در تابوت می گذارند و

 

    به این ترتیب تدفینش می کنند.

 

        یهودیان مرده رو بنابر آیین خاصی شستشو می دهند و بعد در کفن سفیدی می پیچند،تکه هایی

 

    از سفال روی چشم ها و دهانش می گذارند و کیسه ی کوچکی از خاک هم همراهش در تابوت قرار

 

    می دهند.

 

        در بین مسیحیان اگرچه خاک سپاری مرسوم بوده،با این حال امروزه،مرده سوزی به تدریج

 

    جایگزین  این آیین می شه!با این وجود،پیروان آیین مسیحیت برای تدفین میت تشریفات خاص و

 

    جالبی به خرج می دهند.در برخی موارد،گورستان ها چنان سرسبز ند که پارک های واقعی با

 

    چمن های زیبایی اند.

 

        اما در اسلام:بدن میت رو ابتدا با دقت و در سه نوبت با سدر و کافور و آب خالص شستشو

 

    می دهند،سپس با سه تکه پارچه ی سفید  که لنگ و کفن و سرتاسری نامیده می شه کفن می کنند

 

    که نشان بازگشت مرده به پاکی و پاکیزگی است. پیشانی،کف دست ها،سر زانوها و سر دوانگشت

 

    بزرگ پاهای وی رو با کافور تازه معطر می کنند.

 

         بعد،بر آن نماز می خوانند،به آرامی داخل قبر می کنند،بند کفن رو باز می کنند،بالشی از خاک

 

   زیر سرش می سازند و صورت وی رو با پهلوی راست در قبر برخاک می گذارند به نحوی که

 

   چشم ها ی میت روبه خانه ی کعبه باشه. مواردی رو که  معتقدند باید بهش اعتقاد داشته باشه بهش

 

   تلقین (زمزمه)می کنند و سپس،در قبر رو می پوشانند و مراسم خاک سپاری رو پایان می دهند.

 

        نتیجه: اگریه کم با دقت به تفاوت های این مراسم های تدفین نگاه کنیم متوجه می شیم که این تنوع و

 

   اختلاف رویه به جهان بینی هریک از مکاتب یا ادیان بر می گرده،یعنی ربط مستقیم داره  به  خداشناسی

 

  اون ها و نگرش شون  به جهان پس از مرگ !