یادداشتهای طلبه‌ی امروزی

حرفها و صحبتهای یک طلبه‌ی نسل نو

یادداشتهای طلبه‌ی امروزی

حرفها و صحبتهای یک طلبه‌ی نسل نو

دانشجو یا شبه دانشجو؟؟؟!!!

            حضور آقای احمدی نژاد در جمع دانشجویان در دانشگاه امیر کبیر خبر خوشحال کننده ای بود و

 

     مهر تایید بر مردمی بودن و  درایت سیاسی و اجتماعی بالای ایشون!

           

                         

                         

         

          خیلی خوشحالم که چنین اقدامی از ایشون دیدیم،اما خبر ناخوشایند  آشوب برخی از دانشجویان در

 

    این دیدار طعم خوش این اقدام رو عوض کرد.

                        

           سایت خبرگزاری "بازتاب" درباره ی چگونگی شروع این تشنج نوشته:((  این درگیری دانشجویان

 

    از آنجا آغاز شد که تعدادی از دانشجویان شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر داده و با شکستن دوربین صدا و سیما سعی در رساندن خود

 

    به جایگاه سخنرانی داشتند که مقابل آنها، شماری از دانشجویان حاضر در سالن با شعار «احمدی، احمدی حمایتت می‌کنیم» با آنها

 

     درگیر شدند. )).

                        

                        

                             

             در گزارش بازتاب اشاره شده: در این بین معترضین نارنجنک دستی هم منفجر کردند، اما به هرحال

 

     هیچ‌گونه برخوردی  حتی با معترضین انجام نگرفت و پس از پایان مراسم افراد از سالن خارج شده و محل

 

      را ترک کردند.

 

             حرف من اینه که چرا  چنین رفتارها و کنش های زشتی در محیط دانشگاه دیده می شه؟!

 

             چرا یک عده دانشجو نما اسم مقدس دانشجو رو این جور لوث می کنند؟!

 

             چرا به شعور و فهم دیگران توهین می کنند و خودشون را باشعور ترین های روزگار قلمداد می کنند؟!

 

             مگه آقای احمدی نژاد رئیس جمهور منتخب این ملت نیست؟!پس،در واقع این عده ی قلیل با

 

    توهین خودشون به ایشون، به انتخاب اکثریت توهین کردند!چرا؟!

 

              من به این عده میگم:"دانشجو نما"!چون دانشجو اهل فهم و اندیشه است و در ساده ترین شکل خودش

 

    اینو می دونه که وقتی در یک جامعه زندگی می کنه باید به قوانین و مجریان قانون اون جامعه احترام بگذاره

 

    حتی اگر اون مجریان از رقبای سیاسی آنها باشند.

 

              خلاصه ی کلام : نمی دونم دیگه چی بگم!فقط وقتی به بعضی از دانشجو نماهای دور و برم نگاه می کنم،

 

     خدا رو شکر می کنم که محیط حوزه رو برمحیط دانشگاه مقدم داشتم!

 

 

 

دو چهره ی ماندگار

              در ششمین همایش چهره های ماندگار که همین چند وقت پیش برگزار شد،بین اسامی چهره های برگزیده،

 

    اسم دو تن از شخصیت های حوزوی به چشم می خورد و این برای من که همیشه در آستانه ی برگزاری این همایش

 

   سراپا چشم و گوش می شدم جالب و قابل توجه بود.

 

            از آنجایی که رابطه ام با تاریخ زیاد بد نیست،با آثار و فعالیت های دکتر صادق آیینه وند که در این دوره

 

   چهره ی ماندگار رشته ی تاریخ معرفی شدند آشنا بودم و کم و بیش در جریان فعالیت های ایشان قرار داشتم؛ولی از

 

   آیت الله عباسعلی عمید زنجانی که در حیطه ی حقوق درخشش داشتند، فقط به اندازه ی یک اسم و عنوان می دانستم

 

   و با آثار و فعالیت های ایشان آشنایی چندانی نداشتم.

 

          این همایش باعث شد درباره ی سیر مطالعاتی و زندگانی علمی این دو چهره ی ماندگار کنجکاوی کنم و به

 

   اطلاعات خوبی برسم.

 

           متاسفانه در سایت چهرهای ماندگار که ویژه ی همین همایش بود چیزی از  بیوگرافی این دواستاد  ندیدم

 

   ولی به هر حال از سایت های دیگری  توانستم به مطالبی برسم.

 

          آیت الله زنجانی و دکتر آیینه وند حدود  چهارده سال تفاوت سنی دارد!

 

          استاد زنجانی در سال 1316 متولد شده است و استاد آیینه وند در سال1330 .

 

         آیت الله زنجانی به نظر می رسد که تحصیلات دانشگاهی ویژه ندارد و شخصیت علمی وی در حوزه ی

 

   علمیه شکل گرفته است و پس از دست یابی به اجتهاد علمی به واسطه ی فعالیت های علمی چشمگیر و قابل توجهی

 

   که در زمینه ی حقوق داشته،در سال1366 موفق به اخذ دانشنامه ی دکتری در رشته ی فقه و حقوق اسلامی از

 

   طریق خبرگان دانشگاهی وزارت علوم جمهوری اسلامی ایران شده است و با کسب امتیاز علمی که از آثار

 

   پژوهشی(کتاب ها و مقالات)به دست آورده ،توسط هیئت ممیزه ی وزارت علوم به مرتبه ی دانشیاری ارتقا و

 

   در سال 1373 به مقام استادی نائل شده است.

 

          اما استاد آیینه وند پس از اتمام تحصیلات متوسطه در اسد آباد همدان برای تحصیل ادبیات عرب وارد

 

   دانشگاه تهران شده، دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد را در این دانشگاه به پایان رسانده و همزمان به

 

   تحصیل در علوم حوزوی نیز پرداخته است.او در سال 1361 به عضویت هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس

 

   در آمد و در گروه تاریخ آنجا مشغول به کار شد.یک سال بعد با سمت رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی،عازم سوریه

 

   شد و همزمان در سال 1363 تحصیل در مقطع دکتری ادبیات عرب در دانشگاه قدیس یوسف لبنان را آغاز کرد .

 

    بعد از پایان  یافتن تحصیلاتش به ایران بازگشت و به تدریس در دانشگاههای تربیت مدرس،تهران،الزهراء و قم

 

    مشغول شد. 

 

           استاد عمید زنجانی پنجاه سال سابقه ی تدریس،چهل جلد تالیف کتاب،هفتاد عنوان مقاله ی علمی،تدریس در

 

    مقاطع کارشناسی،کارشناسی ارشد و دکتری در زمینه های مرتبط با حقوق اسلامی مانند فقه سیاسی،حقوق بین

 

    الملل،فقه تطبیقی و حقوق اساسی،سخنرانی و ارائه ی مقاله در بیش از 179 عنوان همایش داخلی و بین

 

    المللی،راهنمایی بیش از 140 تز و رساله ی کارشناسی ارشد و دکتری،تاسیس پژوهشکده مطالعات و تحقیقات

 

    علوم اسلامی و انتصاب به ریاست دانشگاه تهران را در کارنامه ی علمی خود به همراه دارد.

 

            و استاد آیینه وند هم سابقه ی پیشینه ی تدریس در مراکز علمی مختلف،مسولیت های فرهنگی متعدد از جمله

 

    مدیریت کل پژوهش ها و برنامه ریزی های فرهنگی،ریاست مرکز سیاست علمی و پژوهشی وزارت آموزش

 

    عالی و ریاست دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس،برگزیده شدن به عنوان استاد نمونه ی کشور،ارائه ی

 

    مقالات گوناگون در نشریات معتبر داخلی و خارجی،داوری و عضویت در هیئت علمی چندین کنگره ی بین المللی

 

    از جمله:کنگره ی تاریخ پزشکی در اسلام،سید جمال الدین اسد آبادی،خوارزمی،امام خمینی و فرهنگ عاشورا،

 

    دهها عنوان تالیف و ترجمه و ...را در کارنامه ی خویش دارد.

 

           وقتی به کارنامه ی علمی و پژوهشی این دو استاد نگاه می کردم،نا خود آگاه زبانم به تحسین آنها باز شد و به

 

    جدیت علمی و درخشش آنها در عرصه ی علم و اندیشه غبطه خوردم و عزمم را جزم کردم تا جدیت و تلاش آنها

  

    را الگو و سرمشق زندگی علمی خودم قرار بدهم.

 

         شما در این رابطه چه نظری دارید؟!